گروه فرهنگی قدسآنلاین/ حسن احمدیفرد: در باورهای کهن آمده که پرندگان در پنجمین روز آفرینش خلق شدند و انسان در ششمین روز، پس آنها پیش از ما بر روی این کره خاکی بودهاند. آنها ساکنان قدیمیتر این سیاره خاکی هستند. پرندهها همه جا هستند، در باغ و مزرعه و کوه و دشت. حتی در آسمان دود گرفته شهر هم میتوان آنها را دید. آنها رؤیای پرواز را به یاد بشر میآورند. پرندهها نماد معصومیت، زیبایی و مظلومیت طبیعت هم هستند؛ آنجایی که بشر غرق در خودخواهی عرصه را بر دیگر همزادان خود در کره خاکی تنگ کرده است.
مهرماه، شروع فصل پاییز و سرآغاز سفر پرندگان مهاجر به عرضهای شمالی است. جغرافیایی که ما در آن زیست میکنیم هم در مسیر همین سفر قرار دارد. با شروع فصل سرما، باید مهیای پذیرایی از میهمانهای سالیانه باشیم. بزودی میتوانیم در هر برکه و آبگیری شماری از پرندگان مهاجر را ببینیم که آمدهاند تا زمستان خود را در این جغرافیا بگذرانند.
به بهانه آغاز مهاجرت پرندگان به آبگیرهای کشور، به سراغ مردی رفتیم که تقریباً همه پرندگان ایرانزمین را دیده است؛ دکتر «جمشید منصوری» پرندهشناس برجسته که نویسنده کاملترین مرجع پرندهشناسی کشور است. او زندگی کاری خود را وقف پرندگان کرده است.
چه شد که به پرندهها علاقهمند شدید؟
عمر کاری من، در سفر برای دیدن پرندهها گذشته است. داستان این عشق و علاقه شنیدنی است. من، لیسانس آب و خاکشناسی را از دانشگاه جندیشاپور اهواز گرفتم، فوق لیسانس خاک شناسی را از دانشگاه تهران، فوق لیسانس دوم اکولوژی را از دانشگاه ابردین انگلستان و دکترای تنوع زیستی را مشترک بین دانشگاه آکسفورد و علوم پایه در پونک تهران گرفتم. سال 51 زمانی که خاک شناس بودم، برای استخدام در اداره محیط زیست امتحان دادم.
آن وقتها شکاربانها با اسب و تفنگ میرفتند برای مراقبت، من هم که به اسب و اساساً حیوانات علاقهمند بودم. 120 نفر شرکت کرده بودند که دو سه نفر در آزمون قبول شدند. بعد از قبولی به قسمت پرندگان منتقل شدم که مسئولیتش با «دکتر اسکات» بود. او شاگرد اول دانشگاه آکسفورد بود. من آنجا بتدریج با پرندهها آشنا شدم و فهمیدم که پرنده فقط گنجشک و کلاغ و اردک نیست.
علاقهام به پرندگان هم از همینجا شکل گرفت. اولین سفرم برای مطالعه درباره پرندگان هم یک دوره آموزشی در آذربایجان شرقی، در اطراف رودخانه ارس بود که مرز شوروی سابق به حساب میآمد. این دوره سفر مطالعاتی از ارس شروع شد تا تبریز و ارومیه و سنندج و کرمانشاه و بعد هم خوزستان و فارس و تهران ادامه پیدا کرد.
یکی دو سال پس از استخدام در سازمان حفاظت محیط زیست، تدریسم را در آموزشکده عالی محیط زیست شروع کردم. ابتدا در خود سازمان حفاظت محیط زیست و بعدها با پیروزی انقلاب اسلامی، بیشتر در دانشگاه تهران و دانشکده پزشکی تدریس کردم. من در دانشکده پزشکی اکولوژی تدریس میکردم، در واقع من جزو اولین اکولوژیستهای ایرانی هستم. من برای دیدن پرندهها تقریباً به همه جای ایران سفر کردهام؛ از کوهستانها تا کویرها، جنگلها و حاشیه رودخانهها.
آنوقتها پرندهها بهتر دیده میشدند. در آن زمان چون سد سازی به این صورت انجام نشده بود، تالابها پر آب بودند و جمعیت انسانی هم کمتر بود. برای همین پرندهها در آرامش بیشتری زیست میکردند و بهتر به چشم میآمدند؛ اما متأسفانه امروز حضور افراد در محل زندگی پرندگان، مشکلاتی برای آنها ایجاد کرده است. همین قدر بگویم که حتی جای پای انسان باعث فشرده شدن خاک میشود و رشد گیاهان را با مشکل روبهرو میکند.
و چند گونه از پرندههای کشور را دیدهاید؟
من تقریباً همه پرندههایی را که در ایران وجود دارند، دیدهام. یعنی اصلاً نمیشد نبینم و بتوانم در موردشان بنویسم. هم آنها را دیدهام و هم دنبالشان رفتهام تا رفتارشان را مطالعه کنم. این کار، یک مشقت دائمی بود و البته شیرینیهای خودش را داشت.
حاصل آن همه سفر و پژوهشهای مطالعاتی، بیش از 15 جلد کتاب شد که مهمترینشان کتاب «راهنمای پرندگان» است. این کتاب، کتاب جامعی است و میتواند اطلاعات خوبی به علاقهمندان بدهد؛ اما باید توجه داشت با تغییراتی که در شرایط آب و هوایی در دنیا رخ داده، وضعیت بعضی از گونهها و همچنین حضور و عدم حضور آنها در یک محل اندکی تغییر کرده است.
بنابراین هر منبع علمی بخصوص در این زمینه نمیتواند بینقص باشد و همواره نیاز به بازنگری دارد تا تغییرات احتمالی را هم لحاظ کند. با وجود این اصل کلی، میتوانم از کتاب راهنمای پرندگان به عنوان یک کتاب مرجع در حوزه پرندهشناسی یاد کنم.
پس یعنی این تحقیقات باید مرتب به روز شوند. در این بین مناطقی هم هست که پرندههای آن بررسی نشده باشد؟
بله. متأسفانه در این راه نواقصی هم داریم. هنوز مناطقی در شمال شرق و غرب مرکزی یعنی شمال خراسان و مقداری هم در کردستان و حتی خوزستان هستند که بررسی علمی نشدهاند و نتوانستهایم با دقت پرندگان آنجاها را ببینیم. این، وظیفه شما رسانهایها هم هست. پرندهنگری را معرفی کنید تا مردم آن را بشناسند. امیدوارم پرندهنگرها بتوانند در آن مناطق، این کار نیمه تمام را انجام دهند.
چرا پرندهها اهمیت دارند؟
ارزشهای متفاوتی را میشود برای پرندگان بیان کرد. اساساً طبیعت یک سیستم به هم پیوسته است، یعنی همه چیز به همه چیز مربوط است. چرخش حیات در زمین، از طریق خوردن و خورده شدن است. انسان هم در همین چرخه قرار دارد. پرندگان هم قسمتی از همین مجموعه هستند.
این یک اصل کلی است؛ یعنی هر زیستمندی جایی در زنجیره حیات دارد که تنها خودش یا همنوعانش میتوانند آنجا را پر کنند. حفاظت از پرندهها درواقع حفاظت از زنجیره حیاتی است که بشر هم یکی از حلقههای آن است. علاوه بر این اصل کلی، پرندگان دشمن طبیعی آفات کشاورزی هستند و این برای بشر بسیار مهم است. به غیر از یکی دوتیره، همه پرندگان حشرهخوار هستند.
اگر بشر هوشیار باشد و بتواند از این امکان بهرهبرداری کند، میتواند از پرندهها به جای سموم کشاورزی استفاده کند و جلوی آلودگی بیش از پیش منابع آب زیرزمینی را هم بگیرد. بهرهبرداری از گوشت پرندگان هم بحث مطرحی است که البته صرفاً درباره پرندگانی مطرح است که در محیط مصنوعی پرورش پیدا میکنند.
حتی مدفوع پرندگان هم ارزش اقتصادی فراوانی دارد. در کشور خودمان برای استفاده از همین کود حیوانی، کبوترخانههایی را در دل مزارع ایجاد میکردهاند. این کبوترخانهها هنوز هم هستند. مثلاً کشور پرو، نیمی از درآمد خود را از راه فروش مدفوع پرندگان دریایی به کشورهای دیگر به دست میآورد. کود مرغ دریایی که در پرو «گوانو» نامیده میشود، بنیان نیتراته دارد و به عنوان ماده اولیه صنایعی که احتیاج به اسید نیتریک دارند، مورد استفاده قرار میگیرد.
از سوی دیگر پرندهها، گردش مواد را در طبیعت افزایش میدهند. بسیاری از دانههای گیاهی توسط پرندگان خورده میشود و در محلی بسیار دورتر از محل اولیه به همراه مدفوع پرنده روی خاک میافتد و همانجا رشد میکند. آنها علاوه بر این با چسبیدن گردهها به پاهایشان عمل گردهافشانی را هم انجام میدهند.
اوضاع پرندهها در ایران چطور است؟
خوشبختانه در ایران تقریباً گونه حذف شدهای نداریم، اما حدود 30 تا 40 گونه از پرندگان ایران، جمعیتشان در معرض خطر است. یعنی جمعیتشان آن قدر کم شده که ممکن است در سالهای بعد منقرض شوند. البته ضعف اطلاعات درباره زیست دقیق پرندگان در ایران مشکل بزرگی است که با آن روبه رو هستیم. کشور ما سطح وسیعی دارد و همین وسعت، کار را برای جمعآوری اطلاعات، سخت میکند. گردآوری دانستهها درباره پرندگان در ایران، نیاز به تلاش همگانی دارد.
ما در کل چند گونه پرنده برای بررسی داریم؟
در ایران حدود 530 گونه پرنده زیست میکنند. این رقم، رقم بالایی است. مثلاً تعداد گونهها در کشورهای جنوب خلیج فارس بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ است. حدود 60، 70 گونه از پرندههای ایران بومی بوده و مختص همین جغرافیا هستند و همینجا زندگی میکنند. حدود 460 گونه دیگر، پرندگان مهاجر هستند که به ایران رفتوآمد دارند.
به طور کلی نسبت جمعیتی پرندگان ایران به کشورهای همسایه بسیار بالاست؛ این هم ظرفیت بسیار ارزشمندی است که در ایران فراهم است. با وجود این، متأسفانه از لحاظ پرندهنگری در سطح بسیار پایینی قرار داریم.
و از بین این گونهها، چه پرندههایی در معرض خطر هستند؟
از مهمترین گونههایی که چه در سطح جهانی و چه در ایران در معرض خطر هستند، میشود به «گیلانشاه خالدار»، «غاز پیشانی سفید کوچک»، «عروس غاز»، «اردک مرمری»، «اردک سرسفید»، «اردک بلوطی»، «زاغ بور» و البته همه پرندگان شکاری و کرکسها اشاره کرد. جمعیت «هوبره» هم در معرض تهدید است.
«میشمرغ» هم در خطر انقراض کامل قرار دارد. چون زیستگاههایش تخریب شده است. «پلیکان پاخاکستری»، «باکلان کوچک»، «لکلک گردن کرکی»، «یلوه حنایی»، «کورکور حنایی» و «جغد ماهیگیر» و چند گونه دیگر هم در وضع نامناسبی هستند. در این میان به نظر میرسد گیلانشاه خالدار در معرض انقراض کامل قرار دارد و شاید هم منقرض شده باشد. میشمرغ هم تقریباً در همین وضعیت قرار دارد، اما همانطور که گفتم، نبود اطلاعات دقیق، اظهارنظر را سخت میکند.
■ با شناختن، پرندهها را حفظ کنیم
پرندهنگری، تماشای آگاهانه پرندگان است و راه کوچکی است به سمت ایجاد علاقهمندی در مردم. بسیاری از مردم از دیدن پرندگان لذت میبرند و این یک مقوله ارزشی است. پرندهنگرها گوشهای از خلقت را با دقت بیشتری به تماشا مینشینند. پرندهنگری علاوه بر این، میتواند زمینه سفر را فراهم کند. یعنی صرفاً پرندهها میتوانند عامل جذب گردشگر باشند.
این در همه جای دنیا رواج دارد. حتی مناطقی وجود دارد که طبیعتگردها صرفاً برای دیدن پرندهها به آن مناطق میآیند. البته ما هنوز راه زیادی برای علاقهمند کردن مردم به پرندهنگری پیش رو داریم. البته این مشکل تنها محدود به پرندگان نیست. متأسفانه بسیاری از مردم ما نسبت به حیوانات و رفتار نادرست در قبال آنها حساسیتی نشان نمیدهند.
این در حالی است که در بسیاری از کشورهای خارجی مردم اعتقاد دارند برای اینکه مردم به حیوانات علاقهمند شوند، باید از کوچکی با یک حیوان بزرگ شوند تا عشق و علاقه به حیوانات در وجودشان شکل بگیرد. یک پرندهنگر باید پرندگان را تاحدودی بشناسد، البته نه لزوماً در حد یک زیستشناس، اما به هرحال یک اطلاعات حداقلی لازم دارد؛ یعنی تا حدودی باید بتواند گونههای مختلف پرنده را بشناسد و آنها را از هم تفکیک کند.
این اطلاعات هم با تماشای مستمر، با مراجعه به کتابها یا اینترنت و... فراهم میشود. حتی دورههایی هست که با هدف ایجاد همین شناخت برگزار میشود. پرندهنگرها باید اسلاید و فیلم ببینند و وضعیت پرندگان در پرواز و رنگ آنها را بدانند.
این دانش کمک میکند تا هم پرندهها را بهتر ببینند و هم بتوانند عکسهای با کیفیتی از آنها بگیرند. کتابهایی هم در این زمینه هست که میشود آنها را هم مطالعه کرد. واقعیت آن است که هرچه ویژگیهای پرندگان را بیشتر بشناسیم و رفتارهای مختلف آنها را بدانیم، بیشتر به آنها علاقهمند میشویم. این مهمترین کمکی است که پرندهنگری میتواند به حفظ و احیای جمعیت پرندگان بکند.
■ ناآگاهی ما تهدید مهمی برای پرندههاست
واقعیت آن است که حفاظت از پرندگان در کشور ما بسیار ضعیف است. بخش عمدهای از آن هم به عدم شناخت ما از پرندهها برمیگردد. وقتی پرندهها را بشناسیم، حتماً میتوانیم اقدامات مؤثری برای حفاظت از آنها انجام بدهیم. شناخت پرندهها میتواند به خرافات پایان بدهد. فقط شکار نیست که جمعیت پرندهها را تهدید میکند، ناآگاهی و خودخواهی ما تهدید مهمتری است.
ما برای منافع کوتاهمدت خودمان زیستگاهها را تخریب میکنیم، بی آنکه توجه داشته باشیم که این عرصهها فقط متعلق به ما نیست. آنجا جانوران و پرندگان هم زیست میکنند. البته وقتی میگوییم تخریب زیستگاه، طیف وسیعی از اتفاقات را شامل میشود.
آلودگیهای صنعتی هم تخریب است. از بین بردن جنگلها هم به نوعی تخریب است. مگر شکار فقط کشتن حیوان است؟ گاهی اوقات جمعآوری تخم پرندگان هم نوعی تخریب است و خطرناکتر از کشتن آنهاست. بخش عمدهای از اینها به ناآگاهی و سودجویی برمیگردد. همین ناآگاهی است که جمعیت پرندگان را هم مثل دیگر زیستمندان تهدید میکند.
بماند که در کشور ما، در بعضی از مناطق، شکار پرندهها بویژه پرندههای مهاجر متداول و حتی قانونی است. بگذارید مثالی بزنم. درختی در جنگلهای استوایی وجود دارد که نسلش رو به انقراض است و محققان تاکنون موفق به تکثیر مصنوعی آن نشدهاند.
علت درمعرض انقراض قرار گرفتن این درخت این است که پرندهای به نام «دودو» که نقش مهمی در زادآوری آن درخت داشته، منقرض شده است. دودوها که قادر به پرواز هم نبودهاند، تخم درخت را میخوردهاند و لایههای خارجی تخم درخت در دستگاه گوارشی آنها هضم میشده و پس از آنکه پرنده تخم درخت را دفع میکرده و دانه که بر زمین میافتاده، آماده شکوفایی بوده. دودوها در قرن هفدهم منقرض شدند. دلیل انقراض آنها هم شکار بیرویه توسط دریانوردانی بود که برای کشورگشایی به جزایر اقیانوس آرام میرفتند.
انتهای پیام/
نظر شما